ترجمه

خطابه در باب منزلت انسان

جــان ادینگتــون ســیموندز می‎نویســد: «ارزش مانــدگار کار پیکــو نــه بــه خاطــر تــلاش آرمانگــرای او بــرای ایجــاد توافــق میــان ســنتهای بت پرســت، عبــری و مســیحی، بلکــه بــه خاطــر ذهــن نافــذ و روح شــریفِ همــدردی انســانی بــا تمــام جنبشهــای بــزرگ مردمــان اســت.” از میــان انبــوه آثــار کنــت جیووانــی پیکــو دال میرانــدوال، کــه حکمــای مدرســی را بــه چالــش کشــید تــا بــا او دربــاره ی نهصــد مســئله ی جــدی بــه مناقشــه بپردازنــد، تنهــا اثــری کــه امــروزه بــه طــور گســترده خوانــده می‎شــود، ایــن گفتــار کوتــاه – موجزتریــن بیــان ذهــن رنسانســی – اســت، «منزلــتِ انســان» در 1486 میـاادی در ُرم منتشــر شــده اســت …

Read more
ترجمه

سوسیالیسم و مردم روسیه

مــا بــه ایــن دلیــل روســیه را تــرک کردیــم، تــا کلمــه‌ی روســی آزادی را در اروپــا انعــکاس دهیــم، مــا اینجــا هســتیم و وظیفــه‌ی خــود می‌دانیــم صدای‌مــان را بــه فــردی شایســته و عظیــم کــه مدعــی اســت: «روســیه و مــردم آن وجــود ندارنــد، زیــرا فاقــد معنــای اخلقــی هســتند» برســانیم. اگــر منظــور شــما روســیه‌ی رســمی، تــزار، حکومــت بیزانســی- آلمانــی اســت، پــس کتاب‌هــا در دســتان شــما هســتند. مــا بــا تمــام چیزهایــی کــه‎از ایــن پــس بــه مــا می‌گوییــد، موافقــت می‌کنیــم. مــا اینجــا نقــش جانب‌دارانــه‌ای ایفــا نمی‌کنیــم…

Read more
ترجمه

زمان نزد مارکس

شیوه‌ی تولید سرمایه‌داری نه تنها در قالب زمان و مکان توسعه می‌یابد بلکه آنها را تغییر نیز می‌دهد. اگر کانت این دو مقوله را به صورت‎هایی ناب، فراتاریخی و جهان‌شمول تبدیل کرد، مارکس ماهیت متعین و تاریخی آنها را نشان داد. مارکس با این کار، زمان و مکان را از بهشت اشکال نابی که کانت آنها را در آن محصور کرده بود خارج کرد و به جهنم فرآیندهای تولید سرمایه‌داری بازآورد. زمان و مکان به‌عنوان مقولاتی که دانش و عمل انسانی را سازمان‌دهی می‌کنند باز نمی‌ایستند، بلکه به مقولات سرمایه بدل می‌شوند و به این ترتیب، زندگی انسانی و روابط اجتماعی را بسیار فراتر از قصد و اراده‌ی افراد سامان می‌دهند. …

Read more
ترجمه

بوم‌شناسیِ آزادی؛ ظهور و ازهم‌پاشیدگی طبقات

کتاب حاضر از موضوع خود خارج نمی‌شود و نظریه‌ای منسجم را در بوم‌شناسی اجتماعی طرح‌ریزی می‌کند که ربط و نسبتی با نگرش متعارف در دوران ما ندارد. ولی ما بر دوش دیگران ایستاده‌ایم، فقط بدین معنا که آن‌ها مشکلات را ایجاد کرده‌اند و ما مجبوریم حل‌شان کنیم.
از این رو، تا حد زیادی به آثار ماکس وبر، ماکس هورکهایمر، تئودور آدورنو و کارل کولانی مدیون‌ام. همۀ این افراد استادانه مشکلات استیلا و بحران‌ عقل، علم و فنونی را پیش‌بینی کردند که امروزه ما را احاطه کرده است. کوشیده‌ام با پیروی از کوره‌راه‌هایی که متفکران دولت‌‌ستیزِ قرن گذشته گشوده‌اند، خصوصاً اصول همکاری طبیعی و اجتماعی پِتِر کروپوتکین، این موضوعات را حل‌وفصل کنم…

Read more