حقیقت از نظر هگل

تصوّرِ هگل از « حقیقت» را به سختی می‌توان در قالب رایجِ «نظریه‌های حقیقت» آن‌طور که اخیراً در فلسفه‌ی آنگلو-آمریکن مطرح شده جای داد. اولاً هگل میانِ حقیقت و «صِدق» قائل به تفاوت بود. او حقیقت را به مثابه خصوصیتِ اظهارات و مدعیات درنظر نمی‌گرفت. یک جمله‌ی خبری مثل « گربه روی صندلی است» ممکن است صادق باشد ( اگر که گربه واقعاً روی صندلی باشد) امّا این برای هگل «حقیقت» نیست. …

Read more

هنر و فلسفه‌ی هنر

از دید هگل، هنر همراه با دین و فلسفه، سه جزء تشکیل‌دهنده‌ی چیزی هستند که او “روح مطلق” می‌نامد: روح (یا هستیِ انسانی)، خویش را به مثابه اُبژه در برابر خود و موضوعِ شناختِ خود قرار می‌دهد. در تمامِ اَشکالِ روح مطلق، سوژه خود را به ابژه بدل می‌کند، یا ابژه، سوژه می‌شود. …

Read more