ترجمه

رُزا لوکزامبورگ دربارۀ هنر (از نامه‌هایی به کنستانین زتکین) مسائل ادبی. 1969

در مطالعه و نقد ادبی کنونی ما، به نظر می‌رسد آگاهی کاملی جود دارد، و برای تئوری مارکسیستی هنر، به ویژه، تاریخ آن، در میراث چهره‌های برجستۀ جناح انقلابی سوسیال دمکراسی آلمان مانند  ف.مرینگ،  ک.زتکین،  ک.لیبکنخت،  ر.لوکزامبورگ  دارای اهمیت زیادی است…

ادامه مطلب
ترجمه

چرا مدرنیست نیستم؟

با نوشتن این عنوان به سبک برتراند راسل، باید فرمولی به همان اندازه کوتاه برای پاسخ دادن به آن پیدا کنم. اگر به طور متناقضی به آن پاسخ داده شود، مساله‌ای نیست. باید از قوانین ژانر پیروی کرد.
بنابراین، چرا من مدرنیست نیستم، چرا هر نوع بحث از چنین ایده‌هایی در هنر و فلسفه باعث اعتراض من می‌شود؟…

ادامه مطلب
ترجمه

لنینیسم و نقد هنری

مدتی است دربارۀ کاستی‌های ادبیات انتقادی ما زیاد نوشته می‌شود. کاستی‌هایی که کم نیستند. برای کمک به نقد ما، ابزارهای مختلفی پیشنهاد شده است. مثلاً می‌نویسند که فقط مقالات منطقی لازم است، و هر منتقد هنری می‌بایست ذوق هنری داشته و در افشای رذایل، صادق و شجاع ، و مهمتر از همه باید خلاقیت داشته باشد…

ادامه مطلب
ترجمه

درباره‌ی‌ ملاقات‌هایم با لوکاچ

در سال 1930، در انستیتوی مارکس و انگلس، یک دفتر جدید با عنوان فلسفه‌ی تاریخ بازگشایی شد، این دفتر به من سپرده شد و برای آن یک اتاق طاقدار بزرگ در طبقه‌ی پایین عمارت قدیمی که موسسه در آن قرار داشت، در نظر گرفته شد. در یک روز خوب، مشغول کارهای خودم بودم و اطرافم را کتاب احاطه کرده بود که درِ دفتر باز شد و ریازانوف، رئیس انستیتو به همراه یک مرد نه چندان قدبلند که واضح بود خارجی است – زیرا شلوار ساق- جورابی در چشمان ما غیرعادی می‌نمود، ظاهر شد. ریازانوف با صدای بم ما را به یکدیگر معرفی کرد: «این رفیق لوکاچ است، او با شما در دفتر تاریخ فلسفه کار خواهد کرد». …

ادامه مطلب
ترجمه

به یاد لوکاچ

گئورگ لوکاچ طی زندگی خود زیر آتش طیف گسترده‌ای از انتفادات قرار گرفت. هر کتاب او مانند بسیاری از جنبه‌های فعالیت اجتماعی‌اش مناقشه و مجادلات زیادی برمی‌انگیخت. این اختلافات(در مقیاسی بین‌المللی) تا به امروز نیز پایان نیافته‌اند. احتمالاً، شهادت‌ کسانی که لوکاچ را می‌شناختند و با او ملاقات و صحبت می‌کردند، امروزه بی‌فایده نباشند، – آنها را می‌توان در متن اختلافات گنجاند تا به روشن‌شدن چهره‌ی یک دانشمند و انسان در نظر نسل‌های بعد کمک کرد، دانشمندی که در زمان‌های مختلف در مورد او قضاوت‌های بسیار متفاوت، اغلب جانبدارانه و مغرضانه انجام شده است…

ادامه مطلب
ترجمه

پوشکین و والتر اسکات

درک اینکه چرا رمان‌های تاریخی اسکات تا بدین این حد با نگرش توده‌ها همخوانی داشت، دشوار نیست. به هرحال، در این دوره‌ی عظیم تاریخی – انقلاب فرانسه، جنگ‌های انقلابی، دوره‌ی ناپلئون اول، به پایان می‌رسد، دوره‌ای که طی آن زندگی توده‌های مردم اروپا مستقیماً توسط رویدادهای بزرگ تاریخی به لرزه درآمد…

ادامه مطلب
ترجمه

جایگاه پوشکین در ادبیات جهان

آوازه‌ی پوشکین در روسیه و خارج از آن مدت‌ها است به آوازه‌ای شناخته شده و محبوب بدل شده است؛ شعر او در کشورهای مختلف از تاثیر زیادی برخودار است. و با این حال، آیا روا است ادعا کنیم او را به طور کامل می‌شناسیم؟ منظور من فقط آثار او نیست – هرچند، اگر در مورد آنها صحبت کنیم، می‌توان تعداد زیادی از آثار پوشکین را نام برد، از جمله آثار مهمی که هنوز به زبان مجاری ترجمه نشده‌اند. قبل از هر چیز از پوشکین به عنوان پدیده‌ی ادبیات جهان حرف می‌زنم. ..

ادامه مطلب
ترجمه

مقالاتی در باب مفهوم ماتریالیستی تاریخ

سه سال دیگر می توانیم پنجاه سالگی خود را جشن بگیریم. تاریخ ماندگار انتشار مانفیست کمونیست (فوریه ی 1848)، لحظه ی ورود بی چون و چرای ما به تاریخ است. تمام قضاوت ها و تهنیت های ما برای پیشرفت پرولتاریا در پنجاه سال گذشته به این تاریخ باز می گردد…

ادامه مطلب
ترجمه

خطابه در باب منزلت انسان

جــان ادینگتــون ســیموندز می‎نویســد: «ارزش مانــدگار کار پیکــو نــه بــه خاطــر تــلاش آرمانگــرای او بــرای ایجــاد توافــق میــان ســنتهای بت پرســت، عبــری و مســیحی، بلکــه بــه خاطــر ذهــن نافــذ و روح شــریفِ همــدردی انســانی بــا تمــام جنبشهــای بــزرگ مردمــان اســت.” از میــان انبــوه آثــار کنــت جیووانــی پیکــو دال میرانــدوال، کــه حکمــای مدرســی را بــه چالــش کشــید تــا بــا او دربــاره ی نهصــد مســئله ی جــدی بــه مناقشــه بپردازنــد، تنهــا اثــری کــه امــروزه بــه طــور گســترده خوانــده می‎شــود، ایــن گفتــار کوتــاه – موجزتریــن بیــان ذهــن رنسانســی – اســت، «منزلــتِ انســان» در 1486 میـاادی در ُرم منتشــر شــده اســت …

ادامه مطلب
ترجمه

سوسیالیسم و مردم روسیه

مــا بــه ایــن دلیــل روســیه را تــرک کردیــم، تــا کلمــه‌ی روســی آزادی را در اروپــا انعــکاس دهیــم، مــا اینجــا هســتیم و وظیفــه‌ی خــود می‌دانیــم صدای‌مــان را بــه فــردی شایســته و عظیــم کــه مدعــی اســت: «روســیه و مــردم آن وجــود ندارنــد، زیــرا فاقــد معنــای اخلقــی هســتند» برســانیم. اگــر منظــور شــما روســیه‌ی رســمی، تــزار، حکومــت بیزانســی- آلمانــی اســت، پــس کتاب‌هــا در دســتان شــما هســتند. مــا بــا تمــام چیزهایــی کــه‎از ایــن پــس بــه مــا می‌گوییــد، موافقــت می‌کنیــم. مــا اینجــا نقــش جانب‌دارانــه‌ای ایفــا نمی‌کنیــم…

ادامه مطلب